هبوط میکائیل

جبرئیل سمت راست و میکائیل سمت چپش...

هبوط میکائیل

جبرئیل سمت راست و میکائیل سمت چپش...

هبوط میکائیل

...و خداوند ندا داد: "ای جبرئیل و ای میکائیل! هر دو به زمین فرود آیید و او را از خطر دشمن حفظ کنید."
جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای حضرت نشستند...
(ماجرای لیله المبیت)

آخرین مطالب

۴ مطلب با موضوع «نبض آفرینش» ثبت شده است

بعد از سالها همدیگر رو دیده بودند، بچه بودند که گرگ ها از همدیگه جداشون کرده بودند .ازش پرسید:

-          ازدواج کردی؟

-          آره برادر

-          بچه هم داری ؟

-          آره ، سه تا

-          اسماشون چیه ؟

-          قَمیص ، ذِئب ، دَم 

-          پسر خوب این چه اسماییه که رو بچه هات گذاشتی ؟

-          گفتن گرگا تو رو خوردن و پیراهن خونیت رو برا بابا آوردن ، منم خواستم با این کار همیشه یادت باشم .

یوسف فقط لبخند زد ...



اون روز و اون سالها بنیامین برای یاد کردن برادر گمشده اش یوسف، این کار رو انجام داد.من و تو برای اینکه به یاد یوسف فاطمه باشیم چی کار می کنیم ؟

 نیاد روزی که به یاد آقات نباشی...

              


  • صهبا

هر جور فکر میکنم اصلا محال است پدر مادر ها باشند و توی مراسم عقد بچه هاشان نباشند،

مگر معدود استثنائاتی.

بالاخره پدر،مادرند...هزارو یک بذر آرزو کاشته اند در دل هاشان.

حالا اگر این وسط یک نفر از مادر مهربان تر باشد،

اگر همین یک نفر دلسوز تر از پدر باشد...




امام رضا علیه السلام در حدیث مفصلی ویژگی های امام هر عصر را بیان کرده اند.

...الامام...الوالد شفیق...پدری دلسوز.

الام البره بلولد صغیر...مهربانتر از مادر نسبت به طفل کوچکش.

مسند امام رضا علیه السلام جلد 1 صفحه 98 ؛ کافی جلد 1 صفحه 200



پ.ن: ان شاالله روز میلاد رحمتا للعالمین و حضرت صادق علیهماالسلام مراسم عقد چهار تن از بهترین دوستانم.

  • صهبا

دلیل خنده های قشنگِ گاه و بی گاهت را که بال میدهد مرا، نمیدانم.

نمیفهمم چرا وقتی همه چیز خوب است و دلیلی برای گریه ات وجود ندارد باز بی تاب میشوی...


لبخند


مفضل بن عمرو از امام صادق (علیه السلام) درباره گریه و خنده کودکان پرسید.

که چرا بدون دلیل می خندند و بدون درد گریه می کنند؟! آن حضرت در پاسخ فرمودند:

"هیچ طفلی نیست مگر آنکه امام زمانش را زیارت می کند و با او مناجات و راز و نیاز می نماید. پس گریه او برای جدایی از امام است و خنده اش هنگامی است که امام سوی او روی می آورد. این سعادت تا زمانی است که کودک به زبان بیاید. از آن زمان به بعد این در رحمت به رویش بسته و بر دل و جانش مُهر فراموشی زده میشود.”



به نقل از کتاب “خانواده و ترتیب مهدوی” نوشته مرتضی آقا تهرانی و محمد باقر حیدری کاشانی

منبع احادیث: علامه مجلسی،بحار الانوار، ج ۲۵، ص۳۸۲



راستش حالا حسودی ام می شود به تو...

آرزو که عیبی ندارد،کاش اصلا به زبان نمی آمدم...

چشمانت را بوسه باران میکنم که به دیدار محبوب نائل میشوند...

راستی میشود سلام من هم...

  • صهبا

حال مبهمی دارد این ساعت ها. یک جور حس سرگردانی بین شادی و غم.

درست مثل غروب نیمه ی شعبان که از میلادت خوشحالیم اما شرممان میشود بگوییم چند ساله میشوی.

نمیدانم باید خوشحال باشم که هزار و صد و هفتاد و چهار سال اماممان بودی و حالا یک سال دیگر به این یازده قرن،حاضر نبودنت اضافه میشود یا غصه دار. نمیدانم باید جشن بگیریم و یا این بار عزادار حال و روز غیبت خودمان باشیم.

اصلا به قول شاعر این جشن ها برای من آقا نمیشود...

  • صهبا