هبوط میکائیل

جبرئیل سمت راست و میکائیل سمت چپش...

هبوط میکائیل

جبرئیل سمت راست و میکائیل سمت چپش...

هبوط میکائیل

...و خداوند ندا داد: "ای جبرئیل و ای میکائیل! هر دو به زمین فرود آیید و او را از خطر دشمن حفظ کنید."
جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای حضرت نشستند...
(ماجرای لیله المبیت)

آخرین مطالب

۱۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

- چند ساله این کیفتو داری؟

-از اول دانشگاه، یه پنج شیش سالی میشه!

- میگم آخه، شبیه خودت شده، معلومه که باهات خیلی مانوسه!


بی خیال شاخ هایی که از تعجب روی سرم سبز شده اند می شوم!هجوم فکر مرا با خود میبرد.

یعنی من از کیف خودم هم کمترم؟!

میخواهم رنگ و بوی تو را بگیرم...



پ.ن:امام رضا علیه السلام: الاِمامُ اَنیسُ الرَّفیق...

انیس یعنی کسی که مدام با من است...


  • صهبا

آنقدر از تو و عشق تو دم زد،

آنقدر بذر محبت تو در دل ها کاشت،

آنقدر راه به در راه ماندگان نمایاند،

آنقدر دست نوازش بر سر یتیمانت کشید،

تا قبول کردی کفیل خودش و شیرخوار چهل روزه اش شوی...




پ.ن1: استاد مهدویت بود. در چهلمین روز تولد نوزادش به سوگ بابای پسر مامان نشست.

پ.ن2: ما همه یتیم توییم یا حضرت صاحب!

پ.ن3:مولایم علی علیه السلام فرموده اند: هر کس ما اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را دوست بدارد باید برای محنت ها پوستی دیگر بپوشد...
غررالحکم با ترجمه آقا جمال، ش  9038

پ.ن4: دلم به وسعت دریا گرفته آقا جان           از این زمانه از اینجا گرفته آقا جان

  • صهبا
دستم نقاشی کشیدن بلد نیست
 اما دلم برایت پر می کشد...
  • صهبا

یک شب ... از آسمان می آید و تسکین درد هایم می شود.

قلب من آن شب به وسعت آسمان برایش می تپد

و با او به دیار ابدی خواهم رفت...

  • صهبا


این شب ها که نیستی قرارمان باشد پای تابیدن های ماه...

  • صهبا

وسط آن همهمه و شلوغی خیابان آزادی،

بین سیل جمعیت،

میان آن همه غرفه های با ربط و بی ربط به بیست و دو بهمن،

بین شهر فرنگ صداهایی که به گوش میرسد از سرود و ترانه مرگ بر آمریکا گرفته تا موزیک غرفه ی به ظاهر کودک و اجرای زنده ی مارش نظامی...

یک صدای مبهم "علی علی" توجهت را جلب میکند.

به دنبال صدا جلوتر که میروی واضح تر میشنوی "مولا علی"...

یک گروه تواشیح دارد مولایت را صدا می زند و تو را از همان جا راهی نجف می کند...

درست رو به روی ایوان طلا...


  • صهبا

بعضی ها یک نفرند

اما وقتی نیستند همه تنهاند...

  • صهبا


نشسته داره تلوزیون نگاه میکنه، هر چند دقیقه هم یه نگاهی به آقا پسر سی و چند روزه اش که کنارشه میندازه، یک دفعه بلند میگه سلام منم برسون مامان جان!

پسرش داشت میخندید!

 

 

 

پ.ن: کاش به زبان نمی آمدم

عنوان: من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم

         تو می روی به سلامت سلام ما برسان

                                                سعدی

  • صهبا


دختر شهیدی که چادر سر نکرده است و به زعم خودش حجابش کامل است و با افتخار از پدرش حرف می زند، یعنی بعد از این همه سال معنی حرف پدر را، سرخی خون پدر را که حالا در رگهایش جاریست ملتفت نشده است؟؟

 

 

 

 

پ.ن: وصیت نامه شهید: سیاهی چادر تو از سرخی خون من کوبنده تر است.

  • صهبا

گفتم یه دیقه قرآنت رو بده، می خوام از توش ترجمه ی یکی از آیه ها رو نگاه کنم.

داشتم دنبال آیم می گشتم دیدم یه سری از آیات رو رنگی کرده، های لایت سبز...

کنجکاو شدم.

-ببینم اینا رو چرا اینجوری کردی؟

-اینا آیه هایین که مربوط میشن به امام زمان، البته ربط خیلیاشونو هنوز نمی دونما.

رنگی شون کردم که قرآن میخونم حواسم باشه اونا رو یه جور دیگه بخونم!!!




پ.ن:قرآن بالغ بر 360 آیه در زمینه مهدویت دارد.

پ.ن: جالبه! نرفته تاویل آیه هارو پیدا کنه رفته لیستشونو درآورده و رنگی شون کرده!!! حالا شاید بعدا بره دنبالشون خدارو چه دیدین!!



  • صهبا