هبوط میکائیل

جبرئیل سمت راست و میکائیل سمت چپش...

هبوط میکائیل

جبرئیل سمت راست و میکائیل سمت چپش...

هبوط میکائیل

...و خداوند ندا داد: "ای جبرئیل و ای میکائیل! هر دو به زمین فرود آیید و او را از خطر دشمن حفظ کنید."
جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای حضرت نشستند...
(ماجرای لیله المبیت)

آخرین مطالب


این شب ها که نیستی قرارمان باشد پای تابیدن های ماه...

  • صهبا

وسط آن همهمه و شلوغی خیابان آزادی،

بین سیل جمعیت،

میان آن همه غرفه های با ربط و بی ربط به بیست و دو بهمن،

بین شهر فرنگ صداهایی که به گوش میرسد از سرود و ترانه مرگ بر آمریکا گرفته تا موزیک غرفه ی به ظاهر کودک و اجرای زنده ی مارش نظامی...

یک صدای مبهم "علی علی" توجهت را جلب میکند.

به دنبال صدا جلوتر که میروی واضح تر میشنوی "مولا علی"...

یک گروه تواشیح دارد مولایت را صدا می زند و تو را از همان جا راهی نجف می کند...

درست رو به روی ایوان طلا...


  • صهبا

بعضی ها یک نفرند

اما وقتی نیستند همه تنهاند...

  • صهبا


نشسته داره تلوزیون نگاه میکنه، هر چند دقیقه هم یه نگاهی به آقا پسر سی و چند روزه اش که کنارشه میندازه، یک دفعه بلند میگه سلام منم برسون مامان جان!

پسرش داشت میخندید!

 

 

 

پ.ن: کاش به زبان نمی آمدم

عنوان: من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم

         تو می روی به سلامت سلام ما برسان

                                                سعدی

  • صهبا


دختر شهیدی که چادر سر نکرده است و به زعم خودش حجابش کامل است و با افتخار از پدرش حرف می زند، یعنی بعد از این همه سال معنی حرف پدر را، سرخی خون پدر را که حالا در رگهایش جاریست ملتفت نشده است؟؟

 

 

 

 

پ.ن: وصیت نامه شهید: سیاهی چادر تو از سرخی خون من کوبنده تر است.

  • صهبا

گفتم یه دیقه قرآنت رو بده، می خوام از توش ترجمه ی یکی از آیه ها رو نگاه کنم.

داشتم دنبال آیم می گشتم دیدم یه سری از آیات رو رنگی کرده، های لایت سبز...

کنجکاو شدم.

-ببینم اینا رو چرا اینجوری کردی؟

-اینا آیه هایین که مربوط میشن به امام زمان، البته ربط خیلیاشونو هنوز نمی دونما.

رنگی شون کردم که قرآن میخونم حواسم باشه اونا رو یه جور دیگه بخونم!!!




پ.ن:قرآن بالغ بر 360 آیه در زمینه مهدویت دارد.

پ.ن: جالبه! نرفته تاویل آیه هارو پیدا کنه رفته لیستشونو درآورده و رنگی شون کرده!!! حالا شاید بعدا بره دنبالشون خدارو چه دیدین!!



  • صهبا

میگم این همه عکس شهید چیه زدی بالای تختت؟

میگه می خوام باورم بشه که این همه چشم، هر روز داره نگام میکنه...

  • صهبا

کودک دلم بهانه گرفته

پا می کوبد بر زمین، تو را می خواهد...

  • صهبا

کاش تکنولوژی زودتر از این ها رشد می کرد...

کاش آنوقت ها که تو عازم جبهه بودی عکس گرفتن و فیلم برداشتن انقدر دم و دستگاه لازم نداشت.

کاش مثل الان اراده که میکردی می توانستی کلی از لحظه های ناب را ثبت کنی.

چقدر خوب میشد حد اقل  کسی لحظه ی لباس رزم بر تن کردنت را، آخرین بوسه ی مادر بر پیشانی ات را،از زیر قرآن رد شدنت را، خداحافظی ات را،نگاه آخرت را که پر از شعف نیامدن بود ثبت می کرد.

و چه خوبتر کسی از آخرین سفارش ها به همسرت و در آغوش گرفتن دخترت فیلم بر میداشت.

اصلا خودت وصیت نامه ات را میخواندی و با صدای خودت ضبط می کردیم برای روز های نبودنت.


شاید خدا خواست که این ها همه فقط در ذهن مادر شهید و خواهر و همسر و... ثبت شوند.

شاید خدا خواست همه ی این عاشقانه ها خصوصی بماند.

شاید خدا خواست نسل بعدی ها فقط شنونده باشند..

.

.

شاید خدا خواست چشم بعضی مادر ها به درب خانه خشک شود...



پ.ن1: خوش به حال آنهایی که جدیدا خانواده شهید میشوند! حداقل چهارتا فیلم و عکس دلخوش کنک دارند که دلشان تنگ شد روزی شونصد مرتبه نگاه کنند.

پ.ن2:این ها خیالات بعد از تماشای فیلم وصیت نامه مجاهد حزب الله لبنان شهید مهدی محمد حسین یاغی است.

  • صهبا

یکی از لذت های زندگیم این است که ظهر های پنج شنبه آرام آرام از بینشان رد بشوم

و به تماشا بایستم مادری را که خانه ی پسرش را آب و جارو میکند تا چند تا قبر آنطرف تر را حتی، با آن همه پا درد و کمر درد.

بعد ببینم چند تا ظرف بزرگ پر آب هم گذاسته کنارش.

بعد بروم جلوتر و بپرسم پسرتان است مادر؟

او هم با لبخند و جواب مثبتش پا گیرم کند و من بنشینم پای عاشقانه های مادر شهید...
  • صهبا